وصل یار
13 مهر 1395 توسط فاطمه شهركي
رفته بودم سفری سمت دیار شهدا
که طوافی بکنم گرد مزار شهدا
به امیدی که دل خسته هوایی بخورد
متبرک شود ازگرد وغبار شهدا
هر چه زد خنجر احساس به سر چشمه ی چشم
شرمگینم که نشد اشک نثار شهدا
خشکی چشم عطش خورده از انجاست که من
ابیاری نشدم فصل بهار شهدا
چون نشد شمع که سوز دل سنگم شب عشق
کاش می شد که شود سنگ مزارشهدا
اخرین خط وصایای دل من این است
که به خاکم بسپارید کنار شهدا……..
شادی روح شهداصلوات